کافه تجربه

عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی "تجربه" اندوختن، با دگری "تجربه" بردن بکار

کافه تجربه

عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی "تجربه" اندوختن، با دگری "تجربه" بردن بکار

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

ذهنم «هنگ» کرده بود

آنرا پیش تعمیرکار بردم

تا پشت ذهنم را باز کرد

گفت: اوه اوه

چقدر «بویِ نا» گرفته است

چقدر پنجره باز داری؟

چند وقت است سرویسش نکرده ای

گفتم چطور مگر؟

گفت: حرفها، احساس ها و ایده ­های نگفته و کارهای بلاتکلیف در ذهن، شبیه «پنجره های باز» در کامپیوتر است و بخشی زیادی از ظرفیت پردازش ذهن را اشغال می کند.

 چرا اون ها را نبستی؟!

گفتم: چه جوری باید می بستم؟!

گفت: باید هر روز یکبار باید هرچه در ذهن داری را بیرون بریزی و تمام حرف ها، احساس ها،ایده ها، فکرها و کارهای بلاتکلیفی را روی کاغذ بنویسی

 تا هوای تازه در ذهنت جریان پیدا کند

 و گوشه­ و کنار ذهنت، بوی ماندگی و رکود نگیرد.

خدا خیرش بدهد

از وقتی به نسخه او عمل می کنم

ذهنم مثل ساعت کار می کند

و یکبار هم ریپ نزده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۳:۲۹
حسین خضوعی

#نوشتن
(زمان مطالعه:"16)

#گفتگوهای_ذهنی اش را روی #کاغذ ریخت...

- #شَبَح ها گریختند. 
- #ترس ها آب شدند
- #طمع ها مسخره شدند
- #دغدغه ها تعدیل شدند
وعنکبوت ها پا به فرار گذاشتند.

... #نسیم تازه ای وزید و #ذهنش دوباره #نفس کشید. 

@dasanak

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۴۴
حسین خضوعی