امروز وقتی به عادت هرروز
ذهنم را روی «کاغذ» ریختم
چشمم به یک پرونده ی نیمه بازِ قدیمی افتاد
که سال های سال است،
بخش زیادی از توجهم به «زندگی» را
«پنهانی» می دزدد
و من همیشه
به بهانه های مختلف
از تعیین تکلیف آن «هراس» داشته ام
اما این بار...
چشم در چشمش نشستم
و او را به عنوان «یقینی ترین رخداد» زندگی ام
پذیرفتم.
اکنون که در «ذهنم» پرونده اش را بسته ام
احساس می کنم که انرژیام برای «زندگی» چندبرابر شده است
و همه ی شماها را بیشتر ازپیش «دوست» دارم.
#نوشتن
(زمان مطالعه:"16)
#گفتگوهای_ذهنی اش را روی #کاغذ ریخت...
- #شَبَح ها گریختند.
- #ترس ها آب شدند
- #طمع ها مسخره شدند
- #دغدغه ها تعدیل شدند
وعنکبوت ها پا به فرار گذاشتند.
... #نسیم تازه ای وزید و #ذهنش دوباره #نفس کشید.
@dasanak
در سالن #بورس و #فرابورس، هر روز راس ساعت 9، حدود 450 تشک مبارزه پهن می شود و بر روی هر کدام #ترس و #طمع و #رونق و #رکود، جلو چشم هزاران #طرفدار و #تماشاگر به جان هم می افتند...
ساعت 12:30که #ناظر مسابقات در سوت پایان مبارزه می دمد در هر تشک:
-اگر #ترس یا #رکود غالب شده باشند، نتیجه #قرمز می شود.
-اگر #طمع یا #رونق برنده شده باشند، نتیجه #سبز می شود.
و در هر حال، آن هزاران طرفدار و تماشاگر، غالبا برای «تجدید وضو»😉 از روی صندلی خود بلند می شوند و در مسیر، با مرور اتفاقات و خبرهای امروز راجع به فردا راس ساعت 9 برنامه ریزی می کنند.
@dasanak
رونوشت:
-همه علاقه مندان به سرمایه گذاری در بورس جهت اطلاع
-همه فعالان بازار بورس جهت مدیریت بهینه #استرس و #مثانه